در طول روز به آدمهای زیادی برمی خورید که همه ازتون می پرسن ، حالتون چطوره ؟ شما هم به خیلی هاشون می گین : ممنون خوبم . به بعضی ها هم می گین: خدا رو شکر . بعضی ها هم هستن که البته تعدادشون خیلی کمه و بهشون میگین خوب نیستم .
حالا از بین این تعداد کم که بهشون می گین خوب نیستم ، کم هستن کسانی که می پرسند : چته ؟ چرا خوب نیستی؟
البته از بین تعداد کمی که بهشون میگید خوب نیستم و تعداد کمتری که میپرسن چته ، بازم کمن کسانی که تو بهشون مشکلت رو میگی .
امروز من به یکی از همین افراد برخوردم .
از من پرسید :خوبی ؟ گفتم : نه . پرسید : چته ؟
منم سیر تا پیاز ماجرا رو بهش گفتم .
بهش گفتم :که از یه دختر خوشم اومده که نمی دونم اون نسبت به من چه احساسی داره . گفتم :دختره یکی دیگرو دوست داره . گفتم : نمی خوام باعث به هم خوردن زندگی کسی بشم که دوستش دارم . گفتم : کاش می تونستم همه چی رو بهش بگم . گفتم : وضع مالی اون خیلی بهتر از منه . خلاصه همه چی رو براش گفتم .
وقتی حرفام تموم شد احساس نزدیکی زیادی بهش میکردم . احساس میکردم اون خود منه و لزومی نداره من شکل من باشه . احساس کردم مشکلات من رو اون هم داره . اصلا راستشو بخواین احساس کردم که من مشکلی ندارم و این حرفا رو اون به من گفته و الآن منتظره که من بهش راه حل تحویل بدم .
هر چی فکر کردم هیچی به ذهنم نیومد ، اونم وایساده بود روبه روم و بروبر نگاهم میکرد .
آخرش گفتم توکل کن به خدا . انشا الله درست میشه و رفتم .
حتمن تو جزو اون چندتایی هستی که می برسن چته اما برای رفع تکلیف!!!
اون* نه تو!!!اشتباه شد اول!
استاد حالا ما شخصاو بعدا نظرمونو میدیم.
اون عکس نبود؟؟ یا آینه؟؟؟ (;
می دونی مشکل همینه دیگه....بیشتر آدم ها فکر می کنن اگر کسی درد دل کرد براشون اون ها باید حرف بزنن و راه حل بدن...نمی دونن بیشتر اوقات بهترین راه حل اینه که فقط گوش بدن!!فکر کنم خودم هم اینجوریم....زیاد حرف می زنم
خوب...شاید بهتره که به همه بگیم ممنون خوبم.
هرجای ایران باشی و بگی اهل بندرعباسم میگن اِ..... ؟ جنوبی هستی ؟ تو هم لبخند می زنی و میگی آره جنوبی هستم. خیلی ها استان های سیستان و بلوچستان و هرمزگان و بوشهر و خوزستان و حتی فارس رو به یه اسم واحد (( جنوب )) می شناسند.همونطور که ما استان های شمالی رو فقط به اسم شمال میشناسیم... بندر جنوب هست ولی جنوب که بندر نیست ... به قول یکی از دوستان (( بندر آخر ایرانه )). راست میگه یه جورایی ، آخر ایران !
سلام دوستان. وبلاگ گروهی وبلاگ نویسان بندرعباس شروع بکارکرد. سر بزنید. ممنونم.
اگه به من میگفتی من میگفتم هیچی نمی دونم ... خوبه بده یا چیکار باید کرد شاید ... نمی دونم!
کاش بهش میگفتی با یه حرف که زندگیهء کسی بهم نمی خوره ...
۱-خوشا به حال کودکان...۲-هنوز دور دور توکل است و...
خوب آدما همینن دیگه!
حال که من اومدم شما نیستی
کافه پراگ ونک-خیابان ونک-پاساژ ایینه ونک-طبقه دوم
منم یه روری ار یکی که احساس می کر دم حالش خوب نباشه اینو سوال کردم اون نه تنها مشکلش را گفت بلکه دعوام هم کرد دا در سته پررو باری در اوردم ولی به این علت پنج روز تموم تو زیر زمین خوا بگاه گریه کردم پوریا برای من به منز له ی یه داداش بود ننه اون چیزی که اون فکر میکرد هنوزم وقتی میبمنم ناراحت هست ناراحت میشمحالا فکر میکنی جای پرسیدن هست