زن با بچه ای که در قنداق پیچیده شده بود سوار تاکسی شد . چند لحظه بعد با حالتی سراسیمه گفت: آقا ببخشید من کیف پولم رو جا گذاشتم میتونم پیاده شم؟
از تاکسی پیاده شد .
فردا روزنامه ها نوشتند : در حادثه واژگون شدن تاکسی در بزرگراه شماره ۵ یک نوزاد جان باخت .
کاش ما ها رو هم توی نوزدایمون توی تاکسی ای که توی برزگراه پنج چپ شد میذاشتن.راستی شنیدی پنجه میگوزه میشه هشت؟
اسمه شوفر تاکسیه امیر نبوده؟
ای بابا! کاش منم جا میموندم...
پوریا !!!!!چه خوب که بلاخره نوشتی
ئه!!!!
بابا بیدار شو!
پا شو بابا با این خواب دیدنت!
ده!!!!!!!
چرا ۲ تا کامنت دونی داری؟
دوست عزیزم چرا این قدر کم مطلب می نویسی حداقل یک مطلب را در ماه داشته باش.